وقتى در ماه ژوئن سال ٢٠٠٠ براى اولین بار مقابل سوئد به میدان رفت، هرگز فکرش را هم نمىکرد که ١٤ سال بعد و این بار در ژوئن ٢٠١٤ و به تلخ ترین شکل ممکن، احتمالاً آخرین بازى ملى خود را در یک تورنمنت رسمى در تیم ملى مقابل شیلى تجربه کند.
خوردن ٧ گل در دو بازى، باورکردنى نیست. آن هم زمانى که روى اکثر این گلها مقصر باشى و نام تو ایکر کاسیاس فرناندز بزرگ باشد. اما باید قبول کنیم دوران سلطنت پسر طلایى موستولس به پایان رسیده. نه در این بازى و نه حتى پس از آن اشتباه مرگبار مقابل ون پرسى و نه پس از آن خروج اشتباه در فینال لیگ قهرمانان. بلکه خیلى قبلتر، در ورزشگاه مستایا. درست در همان لحظهاى که آربلوآ به جاى توپ انگشت کاسیاس را مورد هدف قرار دارد و مورینیو با نیمکتنشین کردن او پس از رفع مصدومیت دل میلیونها هوادار رئال را.
چه کسى فکر مىکرد آقاى خاص در خاصترین تصمیم دوران مریگرى خود، بهترین دروازهبان جهان را نیمکتنشین کند و به دوران حضور ١٢ ساله او به عنوان یار ثابت در مادرید، خاتمه دهد؟ اما مو این کار را کرد و با این تصمیم غرور ایکر مقدس را زیر پا له کرد و کاسیاس دیگر آن ایکرمصمم، مطمئن و خونسرد نبود. چهرهى پر از ترس و اضطراب کاسیاس مقابل شیلى و خوردن آن گل کابوسوار مقابل هلند نتیجهى دو فصل نیمکتنشینى او در رئال و از دست رفتن اعتماد به نفس لازم بود. او که روزى قوت قلبى براى سایر همتیمىهایش به حساب مىآمد، حالا خود به یک تکیهگاه نیاز داشت و دیگر نهتنها بهترین دروازهبان جهان نبود بلکه به همراه ژاوى و دلبوسکه از عاملان اصلى حذف مدافع عنوان قهرمانى به شمار مىرفت، اما نه در نزد طرفدان رئال. از نظر آنها او هنوز همان ایکر باشخصیت، مصمم و مقتدر بود. یک رهبر واقعى که هرگز تسلیم نمىشود و همواره در قلب هواداران مادرید خواهد ماند. او همیشه مقدس خواهد ماند به واسطهى همه آن سیوهاى تاریخىاش حتى اگر مثل حالا در بدترین دوران ورزشى خود باشد.